بسیاری از حسابرسان بر این باورند که: " حسابرسی مالی فاقد نتایج اطلاعاتی لازم برای استفاده کنندگان است" و یا "حسابرسی مالی فقط به تهیه یک یا چند زونکن مستندات ختم میشود". آیا این موارد فاجعه نیست؟
آیا این رویهها هشدارهایی نیست که صلاحیت حسابرسان دچار خدشه شده است؟
آیا در صورت ادامه پیدا کردن این رویه، جامعه به بهانههای حسابرسان مبنی بر اینکه نتوانسته اند تقلبات را کشف نمایند، گوش فرا خواهد داد؟
سازمان حسابرسی، جامعه حسابداران رسمی و سایر ارگان های مرتبط با امور حسابرسی چه تحولی در راستای این تغییر رویه ایجاد کردهاند؟
آیا صرفاً تدوین، آموزش و مرور استانداردهای حسابداری و حسابرسی برای حسابرسان، میتواند آنها را در کشف تقلب کمک نماید؟ آیا انجام تقلب همیشه از یک یا چند استاندارد خاص پیروی میکند؟
مگر نه اینکه شیادان مالی همیشه ضعیفترین قسمت یک زنجیره کنترل داخلی را مورد هدف قرار میدهند و اقدام به کلاهبرداری میکنند؟
مگر نه اینکه متقلبان در صنایع و سیستمهای اطلاعاتی مختلف از روشهای متفاوتی برای سوءاستفاده بهره میگیرند؟
تا چه زمانی میتوان بر این طبل کوبید که "ما برای کشف تقلب آموزش ندیدهایم" ؟
تا چه زمانی میتوان بر این طبل کوبید که "محدودیتهای زمانی اجازه نمیدهد تا تقلبات را کشف نماییم"؟ تا چه زمانی میتوان بر این طبل کوبید که " مبلغ قرارداد حسابرسی پایین است،
بنابراین..."؟
حسابرسان تا چه میزان شناخت اطلاعاتی خود را در خصوص صنعت و سیستم اطلاعاتی ویژه شرکت (سازمان) مورد حسابرسی به روز و کامل مینمایند؟
حسابرسان تا چه میزان از گزارشهای سایر قسمتهای شرکت غیر از "واحد حسابداری" استفاده و یا حتی مراجعه میکنند؟
حسابرسان تا چه میزان دادههای مالی با دادههای غیرمالی را مقایسه مینمایند؟ حسابرسان تا چه میزان روشهای تحلیلی را در دستور کار خود قرار دادهاند؟
و نهایتاً اینکه :
حسابرسان تا چه میزان با فنون رایانهای کشف تقلب آشنا هستند و چه میزان این فنون شگفتانگیز را در حسابرسی به خدمت میگیرند؟
منبع : گروه کشف تقلب سایان پژوهان ایرانیان
آخرین ویرایش 15 تیر 1394
امیر فرزانه فر